بازپرس محترم شعبه دادسرای عمومی و انقلاب
احتراما در اعتراض به نظریه کارشناسی هیئت تجدید نظر انتظامی سازمان نظام پزشکی موضوع پرونده کلاسه مطروحه در آن شعبه محترم که در کمال تعجب بدون هیچ گونه استدلالی در متن نظریه و بدون توجه به پرونده بالینی همسر و بدون کمترین دقتی نوشته شده که منجر به تضییع حقوق اینجانبان گردیده است مطالب زیر را به استحضار عالی میرساند:
۱_ طی مراجعاتی که همسر اینجانب ماهانه به مطب (ماما) داشته ایشان در ابتدابا توجه به معاینات و سونوگرافی های انجام شده تاریخ زایمان را حدوداً مورخ۱۵ /۹ /۹۶ تشخیص داده، تا زمانی که همسرم در تاریخ ۹۶/۹/۱۰ برای معاینات همیشگی مراجعه می نمایدکه ماما طی انجام معاینات به ایشان اعلام میکند که در محاسبات تاریخ زایمان دچار اشتباه شده در نتیجه تاریخ زایمان ۹۶/۱۰/۱۰ می باشد، لیکن مطابق با نظریه هیئت کارشناسی تجدید نظر،زایمان در سن۴۲هفته و شش روز در مورخ۹۶/۱۰/۲ اتفاق افتاده است ،در حالی که در تاریخ ۹۶/۹/۳۰ یعنی دو روز قبل از زایمان که همسر اینجانب به مامامراجعه میکند در دفترچه مراقبت های بارداری سن حاملگی را ۳۹ هفتگی درج وامضا مینماید ،پرواضح است که با قیاس محاسبات ماما و سن واقعی حاملگی از نظرهیئت پزشکی و زمان زایمان مشخص میشود که ایشان(ماما)۳ هفته در تشخیص زمان زایمان دچار اشتباه شده و ۳ هفته هم از نظر پزشکی زمان کمی نیست،در نتیجه، اهمال و تقصیر ایشان در تشخیص زمان زایمان منجر به زایمان بسیار دیرهنگام ودفع مکونیوم و فوت نوزاد گردیده است و تقصیر ماما در این خصوص کاملاً محرز و مسلم می باشد.
۲_مامای محترم در اظهارات خود( صفحات ۲۶ و ۲۷ پرونده)اذعان داشته که بیمار هفتهآخرحاملگی به مطب ایشان مراجعه نکرده است؛در کذب بودن اظهارات ایشان همین بس که مطابق با دفترچه مراقبت های بارداری(پیوست) همسرم به صورت منظم به مطب مراجعه وتحت معاینه قرار میگرفته و خانم. . نتایج معاینات را به انضمام تاریخ و امضا در دفترچه مذکور درج می نموده است.( پیوست )مطابق با این دفترچه آخرین تاریخ مراجعه دو روز قبل از زایمان به تاریخ ۹۶/۹/۳۰ می باشد و دفترچه مذکور به خوبی گویای این گفته کذب ایشان می باشد.
۳_در گواهی پزشکی فوت اخذ شده از بیمارستان که نوزاد در آنجا فوت شده (صفحه ۹ پرونده )صراحتاً علت فوت نوزاد زایمان دیررس و دیرهنگام و شرایط موثر بر فوت را دفع مکونیوم داخل رحم تشخیص داده شده است که این مورد نیز بیانگر اشتباه در محاسبات تاریخ زایمان توسط ماما میباشد، چرا که خانم . . . دو روز قبل از زایمان را ۳۹ هفتگی حاملگی اعلام کرده در صورتی که هیچ گاه و از نظر هیچ پزشکی، زایمان در ۳۹ هفتگی زایمان دیررس محسوب نمی شود و توسط هیئت پزشکی نیزسن زایمان ۴۲ هفته و ۶روز اعلام گردیده است.
۴_خانم. . . (ماما )در اظهارات خود در پرونده بیان کرده که در روز زایمان که همسر اینجانب به وی مراجعه نموده متوجه پارگی کیسه آب و دفع مکونیوم نوزاد شده است،به همین خاطر سریعاً در ساعت ده و نیم صبح با خانم دکتر. . . تماس میگیرد و پزشک متخصص هم دستور اعزام بیمار به بیمارستان را می نماید و همسرم طی دستور پزشک در ساعت ۱۱ صبح در بیمارستان حاضر بوده، لیکن خانم دکتر . . .با وجود اطلاع از وضعیت فوق اورژانسی بیمار با تاخیر زمانی زیاد در بیمارستان حضور پیدا میکند و عمل سزارین در ساعت ۲ بعد از ظهر انجام می گیرد.
۵ _درنظریه کارشناسی هیئت محترم بدوی نظام پزشکی،با توجه به محتویات پرونده بالینی و نظریه کارشناسی تخصصی تحصیل شده در خصوص موضوع با توجه به اصول و موازین قانونی و رویه متعارف پزشکی هیئت، به اتفاق آرا میزان ۳۵ درصد ماما خانم. . . و ۱۵ درصد پزشک متخصص خانم. . . را در فوت موثر دانسته و در هیئت متشکله حتی یک نفرهم مخالف نبوده و نظریه بدوی نه با اکثریت، بلکه به اتفاق آرا تصمیم گیری نموده،حال چگونه در نظریه هیئت تجدید نظر انتظامی بدون کمترین استدلال و کمترین توجه و دقتی به نظریه بدوی اقدام به رد نظریه بدوی نموده است، الله اعلم!!!
مع هذا با توجه به مطالب عنوان شده و همچنین با توجه به تقصیر محرز و مسلم خانم . . .در اقدامات درمانی و محاسبه زمان زایمان که منجر به زایمان بسیار دیرهنگام و فوت نوزاد گردیده و با عنایت به متناقض بودن دو نظریه که با توجه به مدارک تقدیمی کاملا با یکدیگر درتضاد است، به نظریه هیئت تجدیدنظر انتظامی که بدون هیچگونه استدلالی در متن آن و صرفاً بنا بر اظهارات کذب ماماکه مستدلا در لایحه تقدیمی رد شده است اعتراض دارم و مستندا به ماده ۴۹۵ قانون مجازات اسلامی تقاضای تعقیب و مجازات متهمین و تصمیم مقتضی جهت جلوگیری از تضییع حقوق اینجانب وهمسرم رادارم.